سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سی سال یادداشت

آداب مهاجرت

مهاجرت موقعیت خاصی است در زندگی انسان که هم فواید و منافعی دارد و هم آفات و آسیب هایی اگر انسان به آسیب های مهاجرت توجه نداشته باشد و از آن ها اجتناب نکند، از فواید و منافع آن بهره مند نمی شود. حداقل فایده مهاجرت این است که انسان مهاجر می تواند از محدودیتی که یک محیط خاص برای انسان ایجاد کند رها می شود و عظمت ملک خدا را تا حدودی درک کند با ملت ها و فرهنگ های دیگر آشنا شود و اگر انسان مستعدی باشد خوبی های ملت های دیگر را بیاموزد، نواقص خود را بشناسد و اگر آمادگی اصلاح و تهذیب داشته باشد بدی های خود را اصلاح و نواقص خود را جبران کند. من چون تصمیم دارم درباره ی آسیب های مهاجرت بحث کنم بیش از این وارد بحث فواید نمی شوم اما درباره ی آسیب های مهاجرت چند نکته قابل توجه است.
1. اولین مطلب این است که بدانیم دین اسلام برای هر موقعیتی که انسان در آن قرار می گیرد آداب و احکامی قرار داده است از جمله موقعیت ها همین است که عده ای مسلمان بنا به اقتضاءات زندگی شخصی و خانوادگی در خارج از وطن اسلامی زندگی کنند. این طور نیست که اسلام در این مورد ساکت باشد وآنهارا به حال خود واگذار کرده باشد.
2. نکته دیگر این که یک مسلمان در شرایط عادی، یک شخصیت حقیقی دارد که همه ی کارهایش به حساب آن نوشته می شود، مردم او را با همان شخصیت می شناسند و خوب و بدش را با همان شخصیت محاسبه می کنند. ولی انسان همیشه در شرایط عادی نیست معمولا هر کدام از ما علاوه بر این شخصیت حقیقی، یک یا چند شخصیت حقوقی داریم که موازی با شخصیت حقیقی ما مسئول اعمال ماست مثلاً ما برخی پدر خانواده، برخی مادر خانواده و برخی بزرگ یک فامیل هستیم برخی استادند و چند شاگرد دارند و... این ها شخصیت های حقوقی است که باعث می شود دیگران از کارهای ما پیروی کنند. یک پدر وقتی یک کار خوب انجام می دهد علاوه بر این که به عنوان یک مسلمان به خاطر آن کار ستودنی است به خاطر این که فرزندانش آن کار خوب را از او یاد می گیرند و انجام می دهند نیز ستودنی است. یک مسلمان وقتی در خارج از جامعه اسلامی زندگی می کند یک شخصیت حقوقی جدید پیدا می کند که نماینده ی مکتب اسلام و ملت مسلمان است طبق این مبنا عملی که یک مسلمان در یک کشور غیر اسلامی انجام می دهد تنها نشان دهنده ی شخصیت خودش نیست بلکه نمایانگر رفتار یک مسلمان است هر ناظری عمل او را به حساب مکتبش و همه هم کیشان او می نویسد به همین دلیل مسئولیت اخلاقی و فرهنگی یک مسلمان مهاجر خیلی سنگین تر از یک مسلمان مقیم است.
3. اسلام هرگز با ناسازگاری موافق نیست. ما چه با هم کیشان خود زندگی کنیم چه با غیر هم کیشان، اسلام از ما انتظار دارد منشأ خیر و عضو مفید باشیم و با اطرافیان خود در کمال مسالمت زندگی کنیم. یک مسلمان در هر جا که باشد، باید کانون آرامش و نفع و خیر باشد. کشوری که شما در آن زندگی می کنید، وطن شما نیست ولی شما را به عنوان یک عضو خود پذیرفته است بنابراین، اسلام به شما دستور می دهد به مقررات موضوعه ی آن کشور احترام بگذارید شما نه تنها به عنوان یک عضو جامعه، بلکه به عنوان یک مسلمان و به عنوان یک تکلیف دینی باید از هنجار شکنی پرهیز کنید.
4. ممکن است از آنچه من گفتم این برداشت نادرست بشود که ما باید نسبت به عرضه دین و مکتب خود بی تفاوت باشیم و به
زندگی روزمره خود بپردازیم من می گویم درست زندگی کردن همان عرضه مکتب است، اصلاً یک مسلمان اگر درست زندگی کند زندگی روزمره اش عین عرضه مکتب است.
اگر ما طوری زندگی کنیم که اولا هنجارهای جامعه را نشکنیم و برای نیازهای جدید خود به عنوان انسان درمانده ی پاسخ نباشیم یعنی در هر زمینه ای بدانیم اسلام برای نیازهای ما چه پاسخی آماده کرده و همان را در زندگی خود عمل کنیم و برای رفع مشکلات شخصی و خانوادگی خود به دریوزگی فرهنگ های دیگر نرویم، در مجاری تفکر ناظران راه پیدا می کنیم و بدون اینکه سخنی گفته باشیم در قلمرو روح آن ها جا باز می کنیم. هر انسانی به طور فطری در صدد است برای خود یک حیات عملی منزه و پاکیزه ای بسازد و اگر اصول فکری چنین حیاتی را در گفتار و کردار ما مشاهده کند پیام ما را می گیرد این همان چیزی است که قرآن آن را حکمت می نامد ادع الی سبیل ربک بالحکمة (نحل 125) یعنی با حکمت، دیگران را به راه پروردگارت دعوت کن. حکمت این نیست که ما بخواهیم دیگران را وادار به پذیرش اسلام کنیم. حکمت این است که با خوب زندگی کردن نشان دهیم برای رسیدن به یک حیات عملی پاکیزه راهی روشن پیش روی خود داریم. اینگونه دعوت است که هر بیننده ای را متنبه می کند تا به خود فرصتی برای تفکر و بررسی بدهد.
5. نکته پایانی این که هر کسی می تواند فکر و ایده ی خود را به عنوان الگوی برتر مطرح کند به شرط آن که در زندگی مردم تأثیر گذار باشد و تأثیر گذاری به این است که برای زندگی مردم مفید باشد.
در پایان همه آنچه را که گفتم خلاصه می کنم اگر می خواهید هم وظیفه شهروندی خود را در هر کشوری عمل کنید و هم به وظیفه مسلمانی خود، خوب زندگی کنید از بدی ها به دور باشید، مفید باشید، قانون مدار باشید، هنجار شکنی نکنید به مردم، جامعه و کشوری که در آن زندگی می کنید، احترام بگذارید.مخصوصاً به پیمان های خود وفادار باشید که اصیل ترین اصل اسلامی که هیچ استثنایی ندارد وفاداری است و نظم را در همه ی شؤون زندگی خود را مراعات کنید این دو اصل تأثیر گذارترین اصول رفتاری در زندگی انسان است.


ارسال شده در توسط محمد رضا جباران